کد مطلب:28935 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:126

وصیّت های امام












2960. تاریخ دمشق - به نقل از عقبة بن ابی صهباء -: چون ابن ملجم؛ علی علیه السلام را ضربت زد، حسن علیه السلام گریان بر او وارد شد. فرمود: «پسرم! چرا گریه می كنی؟».

گفت: چرا گریه نكنم، در حالی كه تو در اوّلین روز آخرت و آخرین روز دنیایی؟

فرمود: «پسرم! چهار چیز و چهار چیز را مراقبت كن. با عمل به این چهار سفارش، هر كار كنی، زیان نمی بینی».

گفت: آن چهار چیز كدام است، پدر؟

فرمود: «خِرد، سرشارترین ثروت است. حماقت، بزرگ ترین فقر است. عُجب، وحشتناك ترین تنهایی است، و بزرگواری و اخلاق نیكو، برترین شرافت است».

[ حسن علیه السلام] گوید: گفتم: پدر! این شد چهارتا. آن چهار سفارش دیگر را هم بفرما.

فرمود: «از دوستی با نادان بپرهیز، چرا كه می خواهد به تو سود برساند، ولی زیان می زند؛ از دوستی با دروغگو برحذر باش، چرا كه دور را برایت نزدیك جلوه می دهد و نزدیك را دور؛ از رفاقت با بخیل بپرهیز، چرا كه در شدیدترین حالت نیاز، از تو دریغ می كند؛ و از دوستی با گنهكار بپرهیز، چرا كه تو را به اندك می فروشد».[1].

2961. امام علی علیه السلام - در وصیّتی به امام حسن و امام حسین علیهما السلام پس از ضربتِ ابن ملجم ملعون -: شما دو تن را به تقوای الهی سفارش می كنم و این كه در پی دنیا نروید، هرچند دنیا در پی شما باشد. بر آنچه از دنیا كه از دستتان می رود، تأسّف نخورید. حق بگویید و برای اجر [ آخرت ] عمل كنید. خصم ستمگر و یاور مظلوم باشید.

شما و همه فرزندان و خانواده ام را و هر كس را كه این نامه ام به او می رسد، به تقوای الهی، نظم در كارها و آشتی دادن میان خودتان سفارش می كنم. همانا از جدّتان شنیدم كه می فرمود: «آشتی دادن میان افراد از همه نماز و روزه بهتر است».

خدای را، خدای را، در مورد یتیمان! مبادا دهانشان را گرسنه بدارید و در حضور شما تباه شوند.

خدای را، خدای را درباره همسایگانتان، كه این سفارش پیامبرتان است. پیوسته نسبت به آنان سفارش می كرد، تا حدّی كه پنداشتیم آنان را از ارثبَران قرار می دهد.

خدای را، خدای را درباره قرآن! مبادا دیگران در عمل به آن از شما جلو بیفتند.

خدای را، خدای را درباره نماز، كه ستون دین شماست!

خدای را، خدای را درباره خانه پروردگارتان! تا هستید، آن را خالی (از زائر) نگذارید؛ چرا كه اگر خانه خدا رها شود، [ از عذاب الهی ] مهلت داده نمی شوید.

خدای را، خدای را درباره جهاد با اموال و جان ها و زبان هایتان در راه خدا!

بر شما باد پیوند و بذل و بخشش به یكدیگر و بپرهیزید از پشت كردن به هم و قطع رابطه!

امر به معروف و نهی از منكر را وا نگذارید كه درنتیجه، بدانتان بر شما مسلّط شوند و آن گاه دعا كنید و دعایتان مستجاب نشود.

ای فرزندان عبد المطّلب! مبادا ببینم كه وارد خون های مسلمانان شده اید و می گویید: امیر مؤمنان كشته شده است. هلا كه به قصاص خون من، جز قاتلم را نكشید! بنگرید، اگر من از این ضربت مُردم، به او یك ضربت در مقابل آن ضربت بزنید. این مرد را مُثله نكنید، كه از پیامبر خدا شنیدم می فرمود: «از مُثله كردن بپرهیزید، هر چند نسبت به سگ هار و گزنده!».[2].

2962. الكافی - به نقل از عبد الرحمان بن حجّاج -: امام موسی بن جعفرعلیهما السلام وصیت امیر مؤمنان را برایم فرستاد و آن، چنین بود:

«به نام خداوند بخشنده مهربان. این چیزی است كه علی بن ابی طالب وصیّت كرده است. وصیّت كرده است كه گواهی می دهد جز خدای یكتا معبودی نیست و شریكی ندارد و این كه محمّدصلی الله علیه وآله بنده و فرستاده اوست. او را به هدایت و آیین حق فرستاد، تا او را بر همه دین ها غالب سازد، هرچند مشركان خوش نداشته باشند. درود خدا بر او و خاندانش! سپس، همانا نماز و عبادت و حیات و مرگم برای خداوند، پروردگار جهانیان است، شریكی ندارد، به این فرمان یافته ام و من از مسلمانانم.

سپس - ای حسن - تو را و همه خانواده و فرزندانم را و هركس را كه این نامه ام به او برسد، سفارش می كنم به تقوای الهی و این كه جز به مسلمانی نمیرید، همگی به ریسمان الهی چنگ بزنید و پراكنده نشوید. همانا از پیامبر خدا شنیدم كه می فرمود: "آشتی دادن میان افراد، از همه نماز و روزه، برتر است" و آنچه نابود كننده و زداینده دین است، تباهی (و اختلاف) میان افراد است. لا قوّة إلّا باللَّه العلیّ العظیم! به بستگانتان بنگرید، به آنان نیكی كنید، تا خداوندْ حساب شما را آسان بگیرد.

خدای را، خدای را، درباره یتیمان! مبادا دهانشان را گرسنه بدارید و در حضور شما تباه شوند. از پبامبر خدا شنیدم كه می فرمود: "هركس یتیمی را سرپرستی كند تا به بی نیازی برسد، به خاطر این عمل، خداوندْ بهشت را بر او واجب می كند، همان گونه كه برای خورنده مال یتیم، آتش را واجب كرده است".

خدای را، خدای را درباره قرآن! مبادا كسی جز شما در عمل به آن بر شما پیشی بگیرد.

خدای را، خدای را درباره همسایگانتان! همانا پیامبرصلی الله علیه وآله نسبت به آنان سفارش كرد و پیوسته پیامبر خدا نسبت به آنان سفارش می كرد، تا حدّی كه پنداشتیم آنان را از ارثبَران قرار می دهد.

خدای را، خدای را، درباره خانه پروردگارتان! تا هستید، مبادا از شما خالی بماند؛ چرا كه اگر وا گذاشته شود، [ از عذاب الهی] مهلت داده نمی شوید. هركس كه آهنگ خانه خدا كند، كم ترین بهره ای كه می برد، این است كه گناهان گذشته اش آمرزیده می شود.

خدای را، خدای را درباره نماز، كه بهترین كار است و ستون دین شماست!

خدای را، خدای را، درباره زكات، كه خشم پروردگارتان را فرو می نشاند!

خدای را، خدای را درباره ماه رمضان، كه روزه گرفتن در آن، سپری در مقابل آتش است!

خدای را، خدای را درباره فقیران و بینوایان! آنان را در زندگی های خودتان شریك كنید.

خدای را، خدای را درباره جهاد با اموال و جان ها و زبان هایتان! همانا دو كس جهاد می كند: پیشوای هدایتگر، یا فرمانبری كه به هدایت او اقتدا می كند.

خدای را، خدای را درباره دودمان و نسل پیامبرتان! مبادا در حضور شما و میان شما ستم ببینند، در حالی كه شما می توانید از آنان دفاع كنید.

خدای را، خدای را، درباره یاران پیامبرتان! آنان كه نه بدعتی گذاشتند، نه بدعت گذاری را پناه دادند. همانا پیامبر خدا نسبت به آنان سفارش كرد و بدعت گذار را، چه از آنان و چه از دیگران و نیز پناه دهنده به بدعت گذار را لعنت كرد.

خدای را، خدای را درباره زنان و كنیزانتان! آخرین سخنی كه پیامبرتان گفت این بود كه: "شما را نسبت به دو گروه ناتوان سفارش می كنم: زنان و كنیزانتان".

نماز، نماز، نماز! در راه خدا از ملامت هیچ ملامتگری نترسید. هر كه شما را بیازارد و بر شما تجاوز كند، خداوندْ مدافع شماست. آن گونه كه خدای متعال فرمانتان داده است، به مردمْ نیكو بگویید، امر به معروف و نهی از منكر را رها نكنید كه خداوندْ بدانِ شما را بر كارتان مسلّط سازد، آن گاه دعا كنید و دعایتان علیه آنان مستجاب نشود.

فرزندانم! بر شما باد نیكی و بذل و بخشش به یكدیگر. بپرهیزید از قطع رابطه و پشت به هم كردن و تفرقه! "وَتَعَاوَنُواْ عَلَی الْبِرِّ وَالتَّقْوَی وَلَا تَعَاوَنُواْ عَلَی الْإِثْمِ وَالْعُدْوَ نِ وَاتَّقُواْ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ؛[3] و بر نیكی و تقوا یكدیگر را یاری كنید و بر گناه و تجاوزْ همدیگر را یاری نكنید و از خدا پروا كنید كه خداوند، سخت كیفر است".

شما اهل بیت را خداوند حفظ كند و پیامبرتان را نیز در رفتار و كردار شما حفظ كند. شما را به خدا می سپارم و سلام و رحمت و بركات الهی را بر شما می خواهم».[4].

2963. الكافی: چون امیر مؤمنان ضربت خورد، عیادت كنندگان به دور او گرد آمدند. به آن حضرت گفته شد: ای امیر مؤمنان! وصیّت كن.

فرمود: «بالشی برایم بگذارید». سپس فرمود: «خدای را سپاس، آن گونه كه شایسته تقدیر اوست و ما پیرو فرمان اوییم. او را می ستایم، آن گونه كه دوست دارد. معبودی جز خدای یكتا و بی نیاز نیست، آن گونه كه خود معرّفی نموده است.

ای مردم! هر كس در عین فرار، آنچه را از آن می گریزد، دیدار می كند. اجل، بستر حركت جان به سوی اوست و گریختن از آن، نزدیك شدن به آن است. چه بسیار روزها سپری كردم كه از حقیقتِ پنهان این موضوع، كاوش می كردم؛ امّا خدای عزیز جز پنهان داشتن آن را نخواست. هیهات كه دانشی است پنهان!

امّا سفارش من این است كه چیزی را شریك خداوندِ ستوده قرار ندهید. سنّت محمّدصلی الله علیه وآله را تباه نكنید. این دو ستون (توحید و آیین پیامبرصلی الله علیه وآله) را برپا دارید و این دو چراغ فروزان را روشن نگه دارید، و تا پراكنده نشده اید، بر شما ملامتی نیست. بر هر كسی به اندازه توانش تكلیف نهاده اند و بر دوش جاهلان، تكلیف را سبُك كرده اند. پروردگاری است مهربان، پیشوایی دانا و آیینی استوار.

من دیروز همراه و هم نشین شما بودم، امروز مایه پند شمایم، فردا هم از شما جدا می شوم. اگر گام در این لغزشگاه ثابت بماند و نلغزد، مطلوب همین است و اگر قدم بلغزد، همانا ما در سایه سار شاخه های درختان و وزشگاه بادها و زیر سایه ابری بودیم كه فشردگی آن در فضا از بین رفته و نشانه آن بادها در زمین محو شده است. من همسایه شما بودم، چند روزی بدنم در همسایگی تان بود و به زودی از من پیكری بی جان می بینید كه پس از حركت، آرام است و پس از گویایی، خموش. آرامش پیكرم و فرو افتادن نگاهم و سكون اعضایم برای شما مایه پند باشد. همانا این برای شما از هر گوینده زبان آوری پند آموزتر است.

شما را وداع می كنم، همانند وداع كسی كه در انتظار دیدار است. فردا به یاد روزهای من می افتید و خداوندْ سرّ درونم را بر شما آشكار می سازد و در نبود من و بودن كس دیگری به جای من، مرا خواهید شناخت. اگر زنده بمانم، خودم صاحبْ اختیار خون خویشم و اگر بمیرم، میعادگاه من فناست. اگر ببخشایم، عفو برایم مایه قرب به خدا و برای شما حسنه است. پس ببخشایید و درگذرید، "أَلَا تُحِبُّونَ أَن یَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ؛[5] آیا دوست ندارید كه خداوند، شما را بیامرزد؟".

چه حسرتی بر غافلان، كه عمرشان حجّتی به زیانشان گردد، یا روزگارشان آنان را به شقاوت بكشاند. خداوندْ ما و شما را از كسانی قرار دهد كه هیچ خواسته ای آنان را از اطاعت خدا باز نمی دارد و پس از مرگ، انتقام او بر آنان فرود نمی آید. همانا ما برای آن و به خاطر آنیم».

سپس به حسن علیه السلام روی كرد و فرمود: «پسرم! یك ضربت به جای یك ضربت بزن و گناه مكن».[6].

2964. امام علی علیه السلام: سفارش من به شما این است كه چیزی را برای خدا شریك قرار ندهید و سنّت محمّدصلی الله علیه وآله را تباه نسازید. این دو ستون (توحید و آیین پیامبرصلی الله علیه وآله) را برپا دارید و این دو چراغ فروزان را برافروخته نگه دارید، و دیگر از ملامتی باك نداشته باشید.

من دیروز همراه و هم نشین شما بودم، امروز مایه پند و عبرت شمایم، فردا هم از شما جدا می شوم. اگر ماندم، خودم صاحبْ اختیار خون خویشم، و اگر مُردم، میعادگاه من فناست. اگر ببخشایم، عفو برای من مایه تقرّب به خدا و برای شما حسنه است. پس عفو كنید، «أَلَا تُحِبُّونَ أَن یَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ؛ آیا دوست ندارید خداوند، شما را بیامرزد؟».

به خدا سوگند، از مرگ، چیزی ناگهان بر من فرود نیامد كه از آن بدم آید و چیزی برایم آشكار نشد كه آن را نشناسم. من نبودم، مگر مثل جویای آبی كه به آب برسد و جوینده ای كه گمشده اش را بیابد «وَمَا عِندَ اللَّهِ خَیْرٌ لِّلْأَبْرَارِ؛[7] و آنچه نزد خداوند است، برای نیكان بهتر است».[8].

2965. امام حسن علیه السلام: چون هنگام وفات پدرم رسید، آغاز به وصیّت كرد و فرمود: «این، چیزی است كه علی بن ابی طالب، برادر محمّد فرستاده خدا و پسر عمو و وصی و هم نشین او وصیت كرده است.

اوّلین وصیّتم این است كه گواهی می دهم كه جز خداوند، هیچ معبودی نیست و این كه محمّدصلی الله علیه وآله فرستاده و برگزیده اوست. او را به علم خویش برگزید و برای برگزیدگی او را پسندید، و این كه خداوند، همه در گور خفتگان را برمی انگیزد و مردم را از كارهایشان بازخواست می كند و به آنچه در سینه هاست، داناست.

سپس تو را - ای حسن - وصیّت می كنم - و همین برای سفارش به تو كافی است - به آنچه پیامبر خدا وصیّت كرده است. پس اگر چنین است، در خانه ات بمان و بر خطای خویش گریه كن و هرگز مباد كه بزرگ ترین هَمّ و فكرت دنیا باشد!

فرزندم! تو را وصیّت می كنم به نماز در وقتش، زكات در اهل آن و در جای آن، سكوت در هنگام شبهه، میانه روی در عمل، عدالت در خشم و رضا، خوش رفتاری با همسایه، مهمان نوازی، مهربانی به ناتوانان و گرفتاران، صله رحِم، دوست داشتن بینوایان و هم نشینی با آنان، فروتنی - كه از برترین عبادت هاست -، كوتاهی آرزو، یاد مرگ، و پارسایی در دنیا - چرا كه تو در گرو مرگی و هدف و آماج بلا و به خاك افتاده بیماری هستی -.

تو را سفارش می كنم به خداترسی در كار نهان و آشكار، و برحذر می دارم از شتابزدگی در گفتار و عمل. هرگاه كاری از امر آخرت پیش آمد، به آن آغاز كن و هرگاه كاری دنیوی پیش آمد، درنگ كن، تا درباره آن به حق برسی. از جاهای تهمت خیز و مجلس مورد بدگمانی بپرهیز؛ چرا كه هم نشین بد، هم نشین خود را خراب می كند.

فرزندم! برای خدا كار كن، از سخن زشت برحذر باش، فرمان دهنده به نیكی و بازدارنده از منكر و زشتی باش و با برادران دینی به خاطر خدا برادری كن. نیك را به خاطر نیكی اش دوست بدار، با فاسق برای دفاع از دینت مدارا كن، ولی به دلْ او را دشمن بدار و در عمل از او كناره بگیر تا مانند او نباشی. از نشستن در گذرگاه ها بپرهیز و مجادله و كشمكش با نابخرد و نادان را وا گذار.

فرزندم! در زندگی ات میانه رو باش. در عبادتت معتدل باش و در عبادت، به امر دائمی كه طاقتش را داری بپرداز. ساكت باش تا سالم بمانی و برای خویشتن پیش فرست تا سود ببری. خیر بیاموز تا بدانی و در هر حال به یاد خدا باش. از خانواده ات كوچك را ترحّم و بزرگ را احترام كن و غذایی مخور تا آن كه پیش از خوردنش از آن صدقه بدهی.

بر تو باد روزه گرفتن كه زكاتِ بدن و سپر ایمنی روزه دار است. با نفْس خویش جهاد كن، از هم نشینت حذر كن و از دشمنت دوری كن. بر تو باد حضور در مجالس ذكر و زیاد دعا كن.

پسرم! من از خیرخواهی و دلسوزی چیزی بر تو كم نگذاشتم و فروگذار نكردم و اینك جدایی میان من و توست. درباره برادرت محمّد، سفارش به خوبی می كنم. او برادر تو و فرزند پدر توست و می دانی كه من دوستش دارم.

امّا برادرت حسین، او پسر مادر توست و بیش از این سفارش نمی كنم. خداوندْ جایگزین [ من ] بر شماست. از او می خواهم كه شما را به سامان برساند و شرّ طغیانگران تجاوزكار را از شما دور سازد. صبر كنید، صبر، تا خداوندْ كار را بر عهده گیرد. و لا قوّة إلّا باللَّه العظیم!».[9].

2966. تاریخ الطبری: علی علیه السلام به محمّد حنفیه نگریست و فرمود: «آیا آنچه به برادرانت وصیّت كردم، به خاطر سپردی؟». گفت: آری.

فرمود: «تو را هم به همان سفارش می كنم. سفارش می كنم كه برادرانت را احترام كنی، چرا كه حقّ آن دو بر تو بسی بزرگ است. از فرمان آن دو پیروی كن و بدون آنان در كاری تصمیم نگیر».

سپس فرمود: «شما دو را نسبت به او سفارش می كنم. او برادر شما و پسر پدر شماست و می دانستید كه پدرتان دوستش داشت».

به حسن علیه السلام فرمود: «پسرم! من تو را به تقوای الهی سفارش می كنم و به برپا داشتن نماز در وقتش، پرداخت زكات به جایش و نیكو وضو گرفتن؛ چرا كه جز با وضو نمازی نیست و هر كس زكات ندهد، نمازش پذیرفته نیست. تو را سفارش می كنم به بخشودن گناه، فرو خوردن خشم، صله رحِم، بردباری در برابر نادانی، ژرفنگری در دین، استواری در كار، پرداختن به قرآن، خوب رفتار كردن با همسایه، امر به معروف، نهی از منكر و دوری از زشتی ها».[10].

2967. امام باقرعلیه السلام: چون هنگام جان دادن امیر مؤمنان فرا رسید، فرزندانش را گِرد خود خواند: حسن علیه السلام، حسین علیه السلام، محمّد حنفیّه و فرزندان كوچك را، و به آنان وصیّت كرد. در پایان وصیّت او چنین بود: «فرزندانم! با مردمْ آن گونه معاشرت كنید كه اگر از میانشان رفتید، نسبت به شما عاطفه داشته باشند و اگر از دنیا رفتید، بر شما بگِریند. فرزندانم! دل ها سپاهیانی آراسته اند كه با مودّت و علاقه به هم می نگرند و با هم نجوا می كنند. در دشمنی نیز چنین است. پس هرگاه كسی را بی آن كه سابقه نیكی از او داشته باشید، دوستش داشتید، به او امیدوار باشید و هرگاه از كسی بی آن كه سابقه بدی به شما داشته باشد، بدتان آمد، از او برحذر باشید».[11].

2968. امام كاظم علیه السلام - در بیان وصیّت امیر مؤمنان -: این چیزی است كه علی بن ابی طالب، فردای روزی كه به مَسكِن[12] وارد شد، مقرّر نمود، به خاطر رضای الهی و برای پاداش سرای آخرت، و در هر حال، استعانت از خداست، و هیچ مسلمانی كه به خدا و روز واپسین ایمان دارد، حق ندارد درباره آنچه در دارایی ام مقرّر كردم، سخنی بگوید یا فرمان مرا مخالفت كند، چه از افراد نزدیك باشد یا دور.

امّا بعد؛ كنیزانی كه دارم و به آنان سر می زنم، هفده نفرند. برخی از آنان صاحبان فرزندند كه فرزندانشان همراه آنان اند، برخی از آنان باردارند و برخی فرزندی ندارند. وصیّت من درباره آنان - اگر حادثه ای برایم پیش آمد - چنین است: هر كدام از آنان كه فرزند ندارد و باردار هم نیست، در راه خدا آزاد است و كسی بر آنها راه و سلطه ندارد. هر كدامشان كه فرزند دارد یا باردار است، به خاطر فرزندش نگه داشته می شود و از سهم فرزندش آزاد می شود. پس اگر فرزندش مُرد و او زنده بود، آزاد است و كسی راهی بر او ندارد.

این چیزی است كه علی در مال خود مقرّر كرد، فردای روز ورودش به مَسكِن».

بر این وصیّت، ابو سمر بن ابرهه، صعصعة بن صُوحان، یزید بن قیس و هیّاج بن ابی هیّاج، گواهی دادند و علی بن ابی طالب علیه السلام، آن را با دست خویش در روز دهم جمادی اوّل سال 37 هجری نوشت.[13].

2969. امام علی علیه السلام: با شامیان در ركابِ هر پیشوایی پس از من بجنگید.[14].









    1. تاریخ دمشق: 561/42، دستور معالم الحكم: 75، كنز العمّال: 44388/266/16.
    2. نهج البلاغة: نامه 47، روضة الواعظین: 152، المعجم الكبیر: 168/101/1.
    3. مائده، آیه 2.
    4. الكافی: 7/49/7، تهذیب الأحكام: 714/176/9، كتاب من لا یحضره الفقیه: 5433/189/4.
    5. نور، آیه 22.
    6. الكافی: 6/299/1، نهج البلاغة: خطبه 149، إثبات الوصیّة: 165.
    7. آل عمران، آیه 198.
    8. نهج البلاغة: نامه 23، خصائص الأئمّة: 108.
    9. الأمالی، مفید: 1/220، الأمالی، طوسی: 8/7، الفصول المهمّة: 133.
    10. تاریخ الطبری: 147/5، الكامل فی التاریخ: 436/2، المعجم الكبیر: 168/101/1.
    11. الأمالی، طوسی: 1232/595، تنبیه الخواطر: 75/2، بحار الأنوار: 50/247/42.
    12. محلّی در عراق، كنار نهر دُجیل، بین بغداد و دریاچه ثرثار. (معجم البلدان: 127/5).
    13. الكافی: 7/50/7.
    14. الغارات: 580/2، بحار الأنوار: 52/42/100.